چندیست که موضوعی مهم که امروزه بسیاری از روابط را درگیر خود کرده و از مهم ترین عاملان مخرب روابط است، ذهنم را به خود مشغول کرده بود؛ این درگیری ذهنی من را به مطالعه درباره ی خیانت و در نتیجه نوشتن این مقاله واداشت. 

.

به نظرم در ابتدا باید درباره ی اینکه خیانت چه نیست؟” بدانیم، چرا که در جوامع مختلف به دلیل گوناگونی فرهنگ و مذهب از خیانت تعاریف مختلفی ارائه شده و بین توده رواج پیدا کرده است :

میدانیم که امروزه خیانت دایره ی گسترده تری نسبت به قبل دارد و تعریف خیانت تعریف واحدی نیست و از جامعه ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. مثلا در فرهنگ هایی بسته و با ریشه مذهبی قوی که همه را نامحرم می داند و خیلی چیزها حرام و گناه هستند؛ شاهد دایره ی بزرگی از اعمال خیانت آمیز هستیم و بسیاری از اعمال در زمره خیانت قرار میگیرند. مثلا در جامعه ای ممکن است یک گفتگوی ساده و دوستانه ی دو همکار، خیانت تلقی شود؛ این در صورتی است که در جوامع پیشرفته روابط دوستانه ،کاری و اجتماعی از روابط عاطفی و عاشقانه مجزا هستند و هیچکدام مخل دیگری محسوب نمی‌شوند. همچنین خوب است بدانیم که در روابط نوپایی که تازه شروع شده و رابطه هنوز شکل کاملی به خود نگرفته است نمی توان توقع تعهد داشت؛ چرا که تعهد هنوز در این رابطه شکل نگرفته و طرفین هیچ بحث و صحبتی در راستای تعیین حد و مرزهای رابطه و تعهدات نداشته اند.

در ارتباطاتی نیز که افراد در ابتدا برای هم مشخص می‌کنند که قصد ازدواج ندارند؛ دقیقا به این معناست که افراد حاضر به داشتن تعهدات نسبت به یکدیگر و رابطه نیستند ، پس توقع تعهد در این روابط بی معناست چرا که فرد از روز اول به هر دلیلی مشخص کرده است که تمایلی به ایجاد تعهدات قرص و محکم در این رابطه ندارد.

.

بعد از این که متوجه شدیم هر چیزی در هر رابطه ای خیانت محسوب نمی‌شود؛ می توانیم تعریفی درباره ی اینکه خیانت چیست؟” بدهیم:

به طور خلاصه و کوتاه، خیانت را می توان اینگونه تعریف کرد که، خیانت یعنی یکی از طرفینِ  رابطه بدون رضایت ، آگاهی و م با طرف مقابل، تعهدی دو طرفه را از جانب خودش به صورت یک طرفه بشکند. این تعهد هر چیزی و در هر نوع رابطه ای می تواند باشد؛ حتی دایره ی این تعهدات در روابط می تواند بر اساس نیازها ، شرایط ، آگاهی ، م و مذاکره با یکدیگر، تغییر کند.

.

نگاهی به پدیده خیانت در گذشته و حال:

با خواندن تاریخ تمدن متوجه می شویم، درست از زمانی که مالکیت زمین و اراضی شروع میشود؛

اهمیت اقتصاد خانواده نیز بسیار بالا می‌رود.

مشخص بودن اینکه فرزندان زن متعلق به کیست؛ و دارایی های مرد پس از مرگش به چه کسانی تعلق دارد بسیار مهم بوده و دلیلی مضاعف برای تعهد ن بوده است. نتیجه اینکه در گذشته بیش‌ترین آسیب و تهدید خیانت به اقتصاده خانواده بوده است.

اما امروزه می دانیم که خیانت بسیار مخرب تر است چرا که به لحاظ روانی آسیب های بسیار جدی تری را وارد می کند؛ امروزه ما در روابط عاشقانه و ازدواج توقع بیش‌تری داریم؛ ما از طرف مقابل توقع داریم که بهترین دوست، بهترین معشوق و بهترین همراه ما باشد و در مقابل ما خود را همان فردی میبینیم که برای او بهترین همراه و دوست داشتنی ترین است؛ ما انتخاب شده ایم و غیرقابل ترک کردن هستیم؛ این تصورات زمانی که با خیانت مواجه می شویم تماماً ویران می شوند.تمام آنچه که ما از خودمان در درونمان ساختیم خراب و عزت نفس ما زخمی می شود و ممکن است خود را دوست نداشتنی ، ناکافی و حتی بد بدانیم؛ کسی که رها شده و فردی بهتر جایگزین او شده است؛ گویی که ما چیزی کم داشته ایم.

.

از عواملی که می‌تواند افراد را به سمت خیانت و روابط پنهانی سوق دهد؛می توان به نکات زیر اشاره کرد:

۱-در گذشته افراد برای اولین بار رابطه جنسی را در ازدواج تجربه می‌کردند و عشق موضوع اصلی ازدواج نبوده است.اما اکنون افراد با ازدواج تصمیم می گیرند که فقط با یک نفر رابطه داشته باشند و تقریبا عشق را در ازدواج جست و جو می‌کنند،به همین دلیل مواجه شدن با ناکامی در ازدواج، ممکن است افراد را برای یافتن عشق به خیانت یا روابط پنهانی سوق دهد.

۲-یکی دیگر از عوامل، انتقام است؛ فردی که در زندگی احساس می‌کند، جوانی و وقتش را هدر داده ولی در عوض طرف مقابل کار خوب ، سرمایه خوب ، زندگی بهتر، جذابیت و محبوبیت بدست آورده و تقریبا همه چیز در اختیارش است.فرد به دلیل احساس ناتوانی به جای طلاق، خیانت را انتخاب می‌کند و با این کار احساس می‌کند انتقامش را از فرد مقابل می‌گیرد.

۳-از عوامل دیگر می توان به مقابله به مثل” اشاره کرد، یعنی فردی که خیانت دیده است، به جای ترک کردن رابطه یا یافتن دلیل و به دنبال آن اصلاحِ شرایط؛ خیانت را انتخاب کرده و مقابله به مثل می کند.

۴-دلیل دیگری که می‌تواند افراد را به سمت خیانت سوق دهد، افرادی هستند که معمولا به عشق و دوست داشتن فرد مقابل مطمئن نیستند و چون در رابطه های پنهانی افراد میدانند به هم نمی‌رسند؛ برای آنها این اطمینان حاصل میشود که فردِ مقابل فارق از تمام مشکلاتی که این نوع رابطه ها دارند،آنها را واقعا به خاطر وجودشان دوست دارد و فرد به دلیل یک دوست داشتن واقعی است که در این رابطه مانده است.

۵-عامل دیگر می تواند سبک های دلبستگی ناایمن باشد،انواع سبک دلبستگی تقریبا در ۱۸ ماه اول زندگی نوزاد بر اساس روابط اولیه ای که با والد و محیط اطراف ایجاد می شود ؛ شکل می گیرد. دلبستگی انواع مختلفی دارد: ۱.دلبستگی ایمن - ۲.دلبستگی ناایمن {اجتنابی-دوسوگرا-اضطرابی} نوزادان به دلیل ناتوانی، بدون مراقب قادر به زندگی نیستند؛ این موضوع موجب میشود که در نوزاد دلبستگی شکل بگیرد و رفتارهای دلبستگی از خود بروز دهد. اگر از جانب مراقب به نیاز های عاطفی و جسمانی نوزاد پاسخ های درست و به موقع داده شود سبک دلبستگی ایمن در کودک شکل می‌گیرد و دنیا و انسان ها را قابل اعتماد میداند؛ اما اگر به نیازهای کودک درست و به موقع پاسخ داده نشود احساس امنیت در نوزاد جای خود را به احساس ناامنی می‌دهد و کودک به این نتیجه می‌رسد که دنیا و انسان ها غیر قابل اعتماد هستند. این الگوی ذهنی تا بزرگسالی در افراد می ماند و تمام روابط او را درگیر می‌کند. احتمال اینکه این افراد به دلیل ترس شدید از خیانت در انجام آن پیش دستی کنند وجود دارد و دلیل تراشی غلط آنها این است که اگر خیانت نکنی، خیانت میبینی! همچنین در سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی افراد خود را مستقل و خودکفا نشان می‌دهند و از برقراری ارتباط صمیمانه و نزدیک اجتناب می‌کنند؛ و همیشه زمانی را برای تنهایی و خلوت با خود احتیاج دارند،تا احساس امنیت و آرامش داشته باشند.در روابط پنهانی نیز چون افراد همیشه در دسترس یکدیگر نیستند، زمان های تنهایی زیادی برای اینگونه افراد قابل دسترس است؛ در نتیجه این موضوع نیز می تواند یکی از گرایشات به این نوع رابطه ها باشد چرا که افراد در این نوع رابطه ها  آرامش بیش‌تری احساس می کنند.

۶-گم کردن معنای زندگی و وجودی نیز می تواند یکی دیگر از عوامل شکل گیری روابط پنهانی باشد.مواجه شدن با یک غم بزرگ ، از دست دادن یکی از نزدیکان ، افسردگی ، شنیدن خبری بد از دکتر، و یا رویارویی با مرگ ؛ اینها می توانند افراد را به این فکر بیندازند که، آیا همه ی زندگی همین بوده است؟؟” و در ادامه نیز زندگی این چنین خواهد گذشت؟؟” چیزی که افراد را از این افکار نجات می دهد یک شور و هیجانی است که عشقی تازه و پنهانی به آنها می دهد ، رنگ و احساسی جدید که غبار بی معنایی را از زندگی آنها پاک می کند.

۷-یکی از عوامل مهم و شایع ازدواج زود هنگام” است، افرادی که در سنین پایین به خواست خود و یا به اجبار تن به ازدواج های زود هنگام می دهند. احتمال زیادی می‌رود که این افراد پس از گذشت چند سال با فکر به این موضوعات که جوانی نکرده اند ، عاشق نشده اند ، از زندگی چیزی نفهمیده اند چرا که تا به خودشان آمده اند ازدواج کرده اند، یا اینکه ممکن بود که شانس یافتن فردی بهتر را داشته باشند و . ؛خیانت کنند و به روابط موازی روی آورند.

۸-تنوع طلبی نیز می تواند یکی دیگر از عوامل گرایش افراد به خیانت باشد. تنوع طلبی موضوعی است که تمام ابعاد زندگی ما را دربر میگیرد، از تنوع خوراک و پوشاک گرفته تا انواع روابط و دوستان و حتی روابط جنسی. به طور کلی به جز در روابط عاطفی و ازدواج، تنوع طلبی موضوعی مطلقا منفی تلقی نمی شود. چیزی که ممکن است افراد را به سمت خیانت و روابط جنسی متنوع سوق دهد؛ در کنار خطراتی که این نوع روابط به همراه دارند، مانند بیماری های مقاربتی؛ می‌تواند به دلیل هیجانات ناشی از ترشح سطح بالای هورمون هایی مانند دوپامین در بدن باشد.

۹-گرایش به روابط خارج از ازدواج به دلیل یک نوع مد اجتماعی؛ در اقشاری از جامعه که در بین آنها ضد ارزش ها، ارزش می شوند و روابط خارج از ازدواج به نوعی جزئی از افتخارات افراد تلقی میشود و در میان آنها تعهد به نوعی عقب ماندگی است؛ خیانت به میزان چشم گیری دیده میشود.

۱۰-افرادی هستند که در جهت رفع نیازهای مالی و پیشرفت های اجتماعی وارد روابط پنهانی می شوند و در قبال سرویس های جنسی که می دهند ، پول و موقعیت دریافت می‌کنند. اساس و مبنای این روابط بر داد و ستد مالی و اجتماعی استوار است. در کشور هایی که کارگری جنسی به عنوان یک شغل به رسمیت شناخته نمی شود و ممنوعیت های سفت و سختی برای آن وجود دارد؛ ما بیشتر شاهد اینگونه روابط هستیم.

۱۱-امروزه عصر مدرن افکاری را به ما القا می‌کند، که باید به سمت خواسته هایمان برویم؛ و این فرهنگ به وجود آمده که افراد حق یک زندگی شاد به هر وسیله ای را دارند و شادی از همه چیز مهم تر است. در گذشته اگر آدم‌ها یک زندگی را به دلیل شاد نبودن ترک و یا ارتباط خارج از زندگی شویی را انتخاب می‌کردند، امروزه به دلیل اینکه می خواهند شادتر باشند این کار را می کنند.

.

حال نگاه جامعه مردسالار به خیانت را بررسی می‌کنیم:


در جوامع مردسالار به دلایل متعدد و مختلفی ، نگاه و تعریفی متفاوت نسبت به خیانت وجود دارد.


۱-یکی از پایه ای ترین مسائل همان بحث مالکیت زمین و اراضی و مشخص بودن فرزندان است که پیش تر گفته شد( مشخص بودن وراث)؛ و تعهد فقط برای ن بوده است و اینکه مردان از چه کسانی، چند فرزند می داشتند؛ مهم نبوده است.

۲-دلیل دیگر این نگاه متفاوت، تفاوتهای فیزیکی بدن ن است، که مستعد بارداری هستند؛ و روابط پنهانی و موازی برای آنها تبعات بسیار بیش‌تری را نسبت به مردان به همراه دارد.

۳-دلیل بعدی مذاهبی مانند هندوها هستند که برای روابط چند همسری، برای مردان مشروعیت و برای ن ممنوعیت های شدیدی قائل شده اند؛ این چنین که خیانت برای مردان بی معنی است ولی برای ن امری بسیار نابخشودنی و هولناک است.

۴-در جوامع مردسالار به دلیل اینکه به ن نگاهی جنسی دارند و آنان را کالا می بینند. ن را تنها موجوداتی جنسی و مردان را نیز تشنه ی این جنسیت، می دانند. در روابط پنهانی، ن را شکارچیان مردانی می دانند که زندگی و همسر خوبی ندارند و موجوداتی بی اختیار هستند، که فریب خورده ی ن هستند. و البته نی هم که به آنها خیانت شده است، باز هم خودشان مقصرند چرا که این ن سرویس دهنده های جنسی خوبی نبوده و در وظایف همسری کوتاهی کرده اند؛ یعنی خود را مانند عروسک زیبا نکرده و در بستر رفتاری شبیه به استارها و در زندگی رفتاری مانند یک قدیسه نداشته اند! به همین دلیل تمام مسئولیت ها از دوش مردان برداشته می شود و ن مقصر جلوه داده می شوند؛ نی که در روابط پنهانی هستند، شوهر و نی که به آنها خیانت شده نی بی دست و پا و سرد مزاج، تلقی می شوند. در مقابل مردان در این میان موجوداتی مفلوک هستند که عنان و اختیار از کفشان رفته است!


تمام این دلایل و تبعیض ها باعث به وجود آمدن نگاه ، تعاریف و قضاوتهای متفاوت و حتی غلط نسبت به خیانت و روابط پنهانی شده است.

خیانت برای مردان عادی تلقی شده و در بسیاری موارد مقصر نیستند و یا حتی کاری که کرده اند اصلا خیانت تلقی نمی‌شود و خود را محق می دانند. در مقابل خیانت برای ن امری است غیر قابل بخشش که در بسیاری از موارد ممکن است کشته شوند و جانشان را از دست بدهند. 

امـــّا باید این را بدانیم که اگر کاری غیر اخلاقی و به دور از انسانیت است برای هر دو جنس زن و مرد به یک میزان چنین است.

پایان 

نویسنده: آیدا فیروزی فرد


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها